نثر پمبوتان بیجیه بسی منجدی بسی کسار

  • منزل
  • نثر پمبوتان بیجیه بسی منجدی بسی کسار

نثر فارسی

نثر فارسی (فارسی دری) آن گونه‌ای از سخن نوشتاری فارسی است که در ایران دورهٔ اسلامی پا گرفت و رفته‌رفته در برخی سرزمین‌های غیرفارسی‌زبان، از ترکستان تا آسیای صغیر، هم گسترش یافت و در آنجا ...

سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ

باز بعضی بر سر کوه بلند. تشنه جان دادند در گرم و گزند. باز بعضی را ز تف آفتاب. گشت پرها سوخته، دلها کباب. باز بعضی را پلنگ و شیر راه. کرد در یک دم به رسوایی تباه. باز بعضی نیز غایب ماندند. در کف ذات ...

گوهرین (گنجینه های مکتوب) :: مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۱

دَرونش گوهرِ انسان کدام است؟. غلامانه‌ست اشیاء را قَباها. میانِ بندگانْ سُلطان کدام است؟. یکی جُزوِ جهان خود بی‌مَرَض نیست. طَبیبِ عشق را دُکّان کدام است؟. خِرَد عاجز شُد اَنْدَر فکرِ عاجز ...

شاهنامه فردوسی به نثر- دکتر محمد دبیر سیاقی

شاهنامه فردوسی به نثر، برگردانی روایت‌گونه و جذابی است از سرگذشت گذشتگان و سرنوشت پیش روی ما که خواندنش مفرح است و آموزنده. پی‌نوشت: ۱) برای تهیه‌ی کتاب «شاهنامه فردوسی به نثر» اینجا کلیک ...

کسار (پسیخان)

کسار، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رشت در استان گیلان ایران. این روستا جزء دهستان پسیخان بوده و بین روستاهای خشت مسجد، بیجارکنار، ماشاتوک و پس ویشه قرار گرفته است.

۳۰ حکایت کوتاه و پندآموز از بزرگان

See more on setare

  • wikisourcehttps://fa.wikisource/wiki/دیوان_شمس/چه_کسم_من_چه_کسم_من_که...

    دیوان شمس/چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم

    WEB5259 دیوان شمس (غزلیات) — (چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم)مولوی. چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم. گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم. ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم. قدر از بام ...

  • مولوى:"بعد نومیدی بسی اومیدهاست از پس ظلمت بسی خورشیدهاست"

    بعد نومیدی بسی اومیدهاست. از پس ظلمت بسی خورشیدهاست. خود گرفتم که شما سنگین شدیت. قفلها بر گوش و بر دل بر زدیت. هیچ ما را با قبولی کار نیست. کار ما تسلیم و فرمان کردنیست. او بفرمودستمان این بندگی ...

    بے بسی

    About this sher. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Morbi volutpat porttitor tortor, varius dignissim.

    بسی اسمیت

    بسی اسمیت (به انگلیسی: Bessie Smith) (زادهٔ ۱۵ آوریل ۱۸۹۴ - درگذشتهٔ ۲۶ سپتامبر ۱۹۳۷) خوانندهٔ بلوز اهل آمریکا بود. اسمیت که پاره‌ای اوقات از او با عنوان «شهبانوی موسیقی بلوز» (به انگلیسی: Empress of the Blues ...

    شمارهٔ ۱۶۶

    "خاک در دیده بسی جان فرساست" reply پاسخگویی به این حاشیه flag گزارش حاشیهٔ نامناسب link رونوشت نشانی حاشیه دکتر نوروز امینی در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۱۱ نوشته:

    واقعا فردوسی بسی رنج برد در این سال‌سی؟/ مصرع ز گهواره تا گور دانش بجوی

    تصور کنید بیت معروف ( بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی) یا (چنین گفت پیغمبر راستگوی/ز گهواره تا گور دانش بجوی) که سالها با نام فردوسی شناخته شده‌اند از این شاعر مشهور نباشند.

    Rumi

    نفسی زین دو برونم، که بر آن بام بلندم. بزن‌‌ ای مطرب قانون، هوس لیلی و مجنون. که من از سلسله جستم، وتد هوش بکندم. به خدا که نگریزی، قدح مهر نریزی. چه شود‌‌ ای شه خوبان، که کنی گوش به پندم. هله ...

    قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰

    تو آن برادر صاحبدلی که مادر دهر. به سالها چو تو فرزند نیکبخت نزاد. به روزگار تو ایام دست فتنه ببست. به یمن تو در اقبال بر جهان بگشاد. دلیل آنکه تو را از خدای نیک افتد. بس است خلق جهان را که از تو ...

    بخش ۱۳۶

    این‌چنین لقمه رسیده تا دهان. راههای صعب پایان برده‌ایم. ره بر اهل خویش آسان کرده‌ایم. بخش ۱۳۷ - مکرر کردن قوم اعتراض ترجیه بر انبیا علیهم‌السلام: قوم گفتند ار شما سعد خودیت ». « بخش ۱۳۵ - مکرر ...

    معنی گنج حکمت چو سرو باش فارسی یازدهم ️+ آرایه ها و واژگان

    به آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی / پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد. معنی (بازگردانی): به آنچه پایدار نیست دل بسته نشو چرا که حتی دجله هم پس از مرگ خلیفه در بغداد روان خواهد ماند. آرایه ها: کنایه: دل منه کنایه از وابسته ...

    گنجور » صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۳

    غزل شمارهٔ ۲۵۷۳. هر که خار آرزو در دیده دل بشکند. بی تردد پای در دامان منزل بشکند. از هجوم آرزو جای نفس در سینه نیست. سخت می ترسم که آخر شهپر دل بشکند. با دوصد بند گران عالم زما پرشور شد. آه اگر زور ...

    Urdu Word کسار

    Kasar کسار Meaning in English - Find the correct meaning of Kasar in English, it is important to understand the word properly when we translate it from Urdu to English. There are always several meanings of each word in English, the correct meaning of Kasar in English is Defects, and in Urdu we write it کسار.

    گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷

    غزل شمارهٔ ۱۸۷. هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد. وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد. آن کس که دلی دارد آراسته‌ی معنی. گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد. گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد. ور تیر بلا ...

    تفسیر و معنی غزل 115 حافظ: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

    غزل 115 حافظ با مصرع «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد» شروع می‌شود. در این غزل تعابیری وجود دارد که حافظ در ابتدا با تصویرسازی زیبا دوستی و دشمنی را به درخت و نهال تشبیه می‌کند که اولی را باید بکاری و دومی را از ریشه ...

    یار گرفته ام بسی چون تو ندیده ام کسی

    متن یار گرفته ام بسی چون تو ندیده ام کسی. یاران زیادی داشته‌ام، اما کسی را همانند تو ندیده‌ام. هیچ شمعی اینچنین (درخشان) از در هیچ مجلسی وارد نشده است. معمولا بخت و اقبال من آنقدر زیاد نبوده ...

    علی فانی

    به طاها به یاسین ۱ و ۲. علی فانی. به طاها به یاسین. به معراج احمد. به قدر و به کوثر. به رضوان و طوبی. به وحی الهی به قرآن جاری. به تورات موسی و انجیل عیسی. بسی پادشاهی کنم در گدایی.

    مثنوی مولانا – دفتر سوّم – بخش ۱۳۶ – باز جوابِ اَنْبیا عَلَیْهِمْ

    بَعدِ نومیدی بَسی اومیدهاست: از پَسِ ظُلْمَت بَسی خورشیدهاست: ۲۹۲۷: خود گرفتم که شما سنگین شُدیْت: قُفْل‌ها بر گوش و بر دلْ بَر زَدیْت: ۲۹۲۸: هیچ ما را با قَبولی کار نیست: کارِ ما تسلیم و فَرمان ...

    کس بے بسی کے ساتھ بسر کر رہا ہے عمر (ردیف .. ے)

    کس بے بسی کے ساتھ بسر کر رہا ہے عمر, انسان مشت خاک کا احساس لیے ہوئے . aaj ik aur baras biit gayā us ke baġhair . jis ke hote hue hote the zamāne mere . ... نثر; try now ...

    گوهرین (گنجینه های مکتوب) :: مولوی : دیوان شمس : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۴۷۴

    که ما در تَنِ رَنْجور، چو اندیشه دَویدیم. دَهان باز مَکُن هیچ، که اغلب همه جُغدند. دِگَر لاف مَپّران که ما بازپَریدیم. اگر سوالی داری، اینجا بپرس. این گوهر را بشنوید. این گوهر را با صدای خود ...

    گنجور » وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵

    بر بی کسی من نگر و چارهٔ من کن. زان کز همه کس بی کس و بی‌یارترم من. بیداد کنی پیشه و چون از تو کنم داد. زارم بکشی کز که ستمکارترم من. وحشی به طبیب من بیچاره که گوید. کامروز ز دیروز بسی زارترم من ...

    فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت

    شاعر: هوشنگ ابتهاج. 29 مهر 1391 | 21296 | 11. فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمعِ پراکنده کسی رفت شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت آن طفل که چون پیر از این ...

    حکایت در معنی بیداری از خواب غفلت

    فرو رفت جم را یکی نازنین: کفن کرد چون کرمش ابریشمین: به دخمه برآمد پس از چند روز: که بر وی بگرید به زاری و سوز

    گنجور » عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق

    که کمتر بنده پیش خود قمر داشت. نهاده نام حارث شاه او را. کمر بسته چو جوزا ماه او را. یکی دختر بپرده بود نیزش. که چون جان بود شیرین و عزیزش. بنام آن سیم بر زَین العرب بود. دل آشوبی و دلبندی عجب بود ...

    فردوسی:"چو از دفتر این داستان‌ها بسی" (داستان دقیقی شاعر)

    "چو از دفتر این داستان‌ها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی" فردوسی ، شاهنامه ، آغاز کتاب (بخش ۹) داستان دقیقی شاعر. چو از دَفتر این داستان‌ها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی. جهان دل نهاده بدین ...

    بے بسی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا

    بے حسی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. پوچھتے ہو عیب اوروں سے مرے. دوستی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. زندگی ایسی ہی ہوتی ہے بھئی. زندگی ایسی بھی ہوتی ہے بھلا. رنگ ہی چہرے پہ لہراتے ہیں اب. جاں کنی ایسی بھی ہوتی ...

    حقوق النشر © 2024.Artom كل الحقوق محفوظة.خريطة الموقع